عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
یوزرنیم و پسورد نود سی و دو ANTIVIRUS 9.10 | 0 | 161 | demo |
ارائه ی خدمات امور ثبتی برای کلیه اشخاص | 0 | 226 | vionacompany |
چگونه می توان شرکت ثبت کرد | 0 | 219 | darya1122 |
اقدامات و مراحل لازم برای ثبت شرکت | 0 | 225 | register101 |
یوزرنیم و پسورد نود سی و دو ANTIVIRUS 4-8 | 0 | 195 | demo |
یوزرنیم و پسورد نود سی و دو ANTIVIRUS 9, 10 | 0 | 201 | demo |
یوزرنیم و پسورد نود سی و دو Mobile Security | 0 | 182 | demo |
یوزرنیم و پسورد نود سی و دو Smart Security 3-8 | 0 | 193 | demo |
یوزرنیم و پسورد نود سی و دو Smart Security 9, 10 | 0 | 195 | demo |
مقررات راجع به ثبت شرکت ها و نشر شرکتنامه | 0 | 203 | mahsan332 |
دوبیتی مخصوص شب یلدا
اشـــــعار روی ســـنگ قبـــر
شعر طنز ماه مبارک رمضان و روزه داری
سحرگاهان به قصد روزه داری
شدم بیدار از خواب و خماری
برایم سفره ای الوان گشودند
به آن هر لحظه چیزی را فزودند
برنج و مرغ و سوپ وآش رشته
سُس و استیک با نان برشته
خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم
کمی از این کمی از آن چشیدم
قصه ی نینی و سنجاب کوچولو
شعر کودکانه باغ جانماز
عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری از شعر و از عطر بهار
عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز
زمزمه از عاشقی با سوز و ساز
عشق یعنی چشم خیس مست او
زیر باران دست تو در دست او
عشق یعنی ماتهب از یک نگاه
غرق در گلبوسه تا وقت پگاه
عشق یعنی عطر خجلت ….شور عشق
گرمی دست تو در آغوش عشق
عشق یعنی "بی تو هرگز …پس بمان "
تا سحر از عاشقی با او بخوان
عشق یعنی هر چه داری نیم کن
از برایش قلب خود تقدیم کن
شب و روزم گذشت به هزار آرزو
نه رسیدم به خویش، نه رسیدم به او
نه سلامم سلام، نه قیامم قیام
نه نمازم نماز، نه وضویم وضو
دل اگر نشکند به چه ارزد نماز
نه بریز اشک چشم، نه ببر آبرو
اما تو بگو «دوستی» ما به چه قیمت؟
امروز به این قیمت، فردا به چه قیمت؟
ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ
این حسرت دریاست تماشا به چه قیمت
یک عمر جدایی به هوای نفسی وصل
گیرم که جوان گشت زلیخا به چه قیمت
از مضحکه دشمن تا سرزنش دوست
تاوان تو را میدهم اما به چه قیمت
مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود
دیدیم، ولی دیدن دنیا به چه قیمت
ف. نظری
شعر : از حال من مپرس که بسیار خسته ام
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
آوخ … کزین حصار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام…